آنا گاوالدا

آنا گاوالدا در سال ۱۹۷۰ در بولوین- بیلان کورت در حومه پاریس به دنيا آمد. در سال ۱۹۷۳ به بخش اور - ا - لوار در جنوب شرقی پایتخت کوچ می کنند. آنها در این محله دوران کودکی اش را با سه خواهر و برادرش در محیطی بدون دغدغه و هنری گذراند. وقتی چهارده ساله شد، والدینش از هم جدا شدند، او نزد یکی از خاله هایش رفت که مادر سیزده کودک بود. جابه جایی محل زندگی دگرگونی جدی در محیط و عادات را به همراه داشت. به عضویت یک انجمن کاتولیکی در سن کلود درآمد، در آنجا طرز تفکر بدون قید و بندش به سحک آزمایش سختی گذاشته شد. ولی از این رهگذر فراگرفت که از سنین کم خود را با دیگر واقعیت های زندگی وفق دهد. قبل از آن که برای تحصیل از سوربن پذیرش بگیرد به کارهایی از قبیل پیش خدمتی، فروشندگی، بازاریابی آژانس املاک، صندوق داری و گل آرایی پرداخت. «... زندگی را آموختم. دسته گل های کوچک برای همسران و دسته گل های بزرگ برای معشوقه ها » او تجربه ای همه جانبه در حیطه های متنوع زندگی میاندوزد و با ویژه ترین انسان ها آشنا می شود. بدین ترتیب برداشت ها، تجارب، تاثیرات و یافته هایش را ذخیره و ثبت می کند، تا بعدها آنها را دوباره فراخوانی کند و به مددشان داستانهای جذاب و تا اندازهای غیر معمولش را | بپروراند، در ۲۹ ساله گی با مجموعه داستان « دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد ، به موفقیت بزرگی دست می یابد. اولین چاپ تا سال ۲۰۰۳) به ۲۴۰۰۰ تیراژ رسید، تیراژ چاپ کتاب جیبی « ژلو» ۱۶۰۰۰ و چاپ کتاب های آبونمان شده به ۱۴۰۰۰ جلد رسید. در خارج از فرانسه داستان ها به ۱۹ زبان ترجمه شده و بلافاصله پس از انتشار، جایزه بزرگ آرتی ال - - لیر ۲۰۰۰ را به خود اختصاص داد عشق در کارهای آنا گاوالدا همچون زندگی، موضوع اساسی است